۱- بارسا بالاخره خایه بر زمینکشان و اشک ریزان و تاج خار بر سر گریزان، قهرمان لالیگا شد. چیزی که سه ماه پیش سرنوشتی حتمی به چشم میآمد، تبدیل شد به امتیاز شماری در روز آخر. آن ابهت و شکوه و قدرت، جایش را به خفت داد و حقارت. بارسا از تک تک رقبای بزرگش شکست خورد، وقتی که نباید. بارسا، حماسهآی منتظر زاده شدن بود و تبدیل شد به فاجعهای در شرف وقوع. بارسلونا، معماری گائودی بود که ناگهان به دست پیمانکاران سد گتوند افتاد. بارسا، در آستانه فتح دنیا بود، در آستانه گذر از دریچه جاودانگی، در آستانه نوشیدن از چشمه نامیرایی در تاریخ. بارسا، تبدیل شد به بدبختی آشکار. به تیمی بیچارچوب، به هرج و مرج آشکار، به نبرد انگیزه و خوف، به باخت پیش از شروع، به تیمی که روی زانوانش رد افتاده بسکه به پا درآمده. بارسا، ققنوس بود. بارسا، معجزه ابراهیم بود که چهار پرنده ریزکوبیده و درهم آمیخته، دوباره به گرد هم آمدند. بارسلونا، نجات در لحظه آخر بود. بارسا، مسیح به پایین آمده از صلیب بود؛ با دست و پایی به آهن کوفته و به درد سوخته، ولی زنده. بارسا، جاودانه نبود. بارسا، به اندازه کافی زنده بود.
۲- لوییز سوارز. هیچ کسی جز او نمیتواند قهرمان امسال بارسلونا باشد. تنها کسی که هر بار ما را به مرز جنون رساند، ولی باز هم کاری کرد که ممنونش باشیم. تنها یار همیشه آماده و دونده و جنگنده بارسا، وقتی که قشون دیگر نای حرکت نداشت. عباس میرزا. کسی که از هیچ ناگهان همه چیز میآفرید و لحظهای بعد همه را به بهت فرو میبرد از خرابکاریاش. او بیشترین تعداد گل و پاس گل لالیگا را دارد. محشر است. از کمکی برای تیم، تبدیل شده است به آدم اصلی. محشر است!
۳- لیونل مسی. فکر کنم به اندازه کافی دربارهاش شنیدهایم که امسال او بیشتر خودش را مشغول کرد به بازیسازی و فراهم کردن موقعیت گل برای دیگران. امروز او سایهای بیش نبود و هفتههاست که چندان خوب نیست. حق دارد نباشد. هر کسی حق دارد. صبر میکنیم تا شاید سال دیگر دوباره آنی را ببینیم که میخواهیم. او به گردن همه ما حق دارد، نه تنها بارسلونا.
۴- نیمار. هر چه میخواهید دربارهاش بگویید. پسرک مزخرف پر ادای لوسی که تنها به فکر مدل مویش است و تکروی و دریبل مربی حریف، به نظر ما از آیندگان فوتبال این تیم میتواند باشد. اعترافش برایمان سخت است، ولی فکر میکنیم که او به اندازه کافی خوب است برای اینکه جانشین مسی باشد. اقلا یک سال دیگر وقت بدهیم به او تا بزرگتر شود. باید آموزشش داد.
۵- آندرس اینیستا. امروز دوست داشتیم بپریم وسط زمین، تنها برای در آغوش کشیدن او. قرنها خواهد گذشت تا مادر هرچه زیبایی و نابی، موجودی چون او بزاید. نمایش قهر طبیعت است و نیز لطفش و زیباییاش و عظمتش و آراستگیاش و سکوت سهمگینش. لحظهای قله است و ناگهان دریا. او، تنها زیبایی به جا مانده از بارسای پپ است.
۶- راکیتیچ باز هم ساکت و صامت بود. حالا به نظر میآید که او دیگر خودش را فدای تیم نمیکند، بلکه در روند بازی مورد نظر لوییز انریکه، کم کم محو میشود. تعادل به تیم میدهد و فضاها را میبندد، ولی اثر مستقیمی بر حرکت هجومی تیم ندارد.
۷- بوسکتس. حتی با نصف یک دست و یک پا، کسی مثل او نیست برای بارسا. همین.
۸- دنی آلوز، مدتهاست که تمام شده برای بارسا و هنوز هم نمیشود دست به او زد. دفاع راست را به نام خودش زده. با همه خرابکاریهایش، ناگهان لحظاتی هم دارد مثل گل دوم امروز، که وامیداردمان به تحسین او. منتظریم که بالاخره ویدال جایش را بگیرد.
۹- آلبا، مدتهاست که خسته است انگار. نه در دفاع چندان خوب است و نه در حمله مثل گذشته موثر. فکر میکنیم احتیاج دارد به استراحت. ببینیم فصل بعد چه میکند
۱۰- پیکه و ماسچرانو، حالا دیگر ستونهای تیم شدهاند. بسیار کماشتباه و دقیق در دفاع، بسیار موثر در حمله.
۱۱- ترشتگن را باید بارسا نگه دارد. او هم جوان است و یاد میگیرد. از این به بعد، تنها و تنها بهتر میشود و بهتر. بازی با پای او را بیشتر دفاعهای دنیا ندارند، چه برسد به دروازهبانها.
۱۲- بارسا، نیاز به تغییر دارد. فکر نمیکنم فرمالن و متیو را سال آینده ببینیم. آلوز و سندرو رامیرز هم احتمالا رفتنیاند. دوگلاس انگار که هرگز نبوده است. اصلا یادتان میاید چنین بازیکنی؟ آدریانو هم به کلی از شکل و فرم خارج شده و به نظر نمیآید که بماند. تغییر خاصی در هافبکها انتظار نداریم، جز آمدن یکی دو نفر. احتمالا دنیس سوارز میآید و شاید آلن هلیلوویچ. چیزی که دوست داریم ببینیم، همان است که زمان فنخال و رایکارد و پپ اتفاق افتاد: رساندن بازیکنان تیم دوم به حد تیم اصلی. منتظریم که نسل تازهای از پروردگان لامزیا ببینیم، که انگار قرار نیست اتفاق بیفتد. ترجیح میدهیم یک سال بارسا به خودسازی مشغول باشد تا حسابهای بانکیاش را خالی کند.
۱۳- اگر که آن هفته نکبت نبود، شاید ما الان به فکر فینال چمپیونز لیگ بودیم و نه در فکر بردن از سویا در جام حذفی. ولی بگذارید چیزی از تیم وحشتناک سیمئونه کم نکنیم. دو سال پیش، لعنت بود که نثار همین تیم میشود و حالا آنها رشد کردهاند و از کثافتکاریهای پیشین کمی فاصله گرفتهاند و فوتبالیتر شدهاند. ساختاری بسیار هدفمند دارند و منسجم و هوشمندانه بازی میکنند. از بازی آنها خوشمان نمیآید، ولیکن به نظرمان شایسته احترامند و البته خوشحال میشویم اگر که از رئال ببرند. بسیار بیشتر از چشمسفیدهای پایتخت شایسته قهرمانی اروپا هستند.
۱۴- وقتی به دنبال زیبایی باشی و تیم محبوبت تبدیل شود به یکی مانند دیگران، ترجیح میدهی وقتت را با فانتزیهایت سر کنی از آنچه میتوانست باشد و نه با واقعیت قی شده بر زمین. شاید زمانی دوباره تیمی ما را چنان به هیجان آورد که بتوانیم برایش پا به زمین بکوبیم و موهایمان را بکشیم. تا آن وقت!
via Facebook
Archive for مه 2016
May 14, 2016 at 07:59PM
مه 14, 2016May 11, 2016 at 06:36PM
مه 11, 2016via Facebook
Last Week Tonight with John Oliver: Scientific Studies (HBO)
مه 10, 2016Man on TV: I think the way to live your life is to find the [scientific] study that _sounds best to you_ and you go with that.
John Oliver: NO! NO NO NO NO NO NO! In science, you don’t just get to cherry pick the parts that justify what you are going to do anyway. That’s religion, you’re thinking of religion.
via Facebook https://www.youtube.com/watch?v=0Rnq1NpHdmw
May 10, 2016 at 08:03AM
مه 10, 2016Man on TV: I think the way to live your life is to find the [scientific] study that _sounds best to you_ and you go with that.
John Oliver: NO! NO NO NO NO NO NO! In science, you don’t just get to cherry pick the parts that justify what you are going to do anyway. That’s religion, you’re thinking of religion.
via Facebook